جدول جو
جدول جو

معنی رسیدگی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

رسیدگی کردن
(تَ کَ دَ)
توجه کردن، آگاه بودن. وارسی کردن. (ناظم الاطباء). سرکشی. تحقیق. تفتیش کردن. (یادداشت مؤلف).
- رسیدگی کردن به کارها، سرکشی نمودن بدانها. تفتیش و تحقیق از آنها. وارسی کردن به آنها. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ فَ دَ)
رسیدگی به عمل آمدن. تحقیق به عمل آمدن. انجام یافتن تحقیقات و بررسی درباره موضوع یا دعوی افراد: به شکایت طرفین رسیدگی شود. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
لتحمّض
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
Acidify
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
acidifier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
подкислять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
להחמיץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
تیزابیت پیدا کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
অ্যাসিডিক করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
asidiisha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
asidik hale getirmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
산성화하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
酸性にする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
mengasamkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
अम्लित करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
ansäuern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
verzuren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
acidificar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
acidificare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
acidificar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
酸化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
zakwaszać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
підкислювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اسیدی کردن
تصویر اسیدی کردن
ทำให้เป็นกรด
دیکشنری فارسی به تایلندی